...و شاید هذیانهای یک روح بیمار
نویسنده:
محمد طهوری راد
امتیاز دهید
کتاب ...و شاید هذیانهای یک روح بیمار، مجموعهای از اشعار کوتاه با موضوع اجتماعی به قلم محمد طهوری راد است.
در بخشی از کتاب ...و شاید هذیانهای یک روح بیمار میخوانیم:
همه عقربهها سر در گم،
پاها به رکاب
آفتاب از لب دیوار گریخت،
پیش از لحظه که آغوش زمین باز شود
آفتاب لب بام،
هرچه بگذشت زمان،
سایۀ حسرت و غربت،
قد کشیدند تا ساعت عصر،
از همان لحظۀ آغاز که آفتاب از روزنه ای
بر سینۀ بشکستۀ دیوار افتاد،
سایه هایی پر رنگ،
در هم افتاده به جنگ،
هر طلوع خورشید،
به سودای غروبی بود،
که چون یک گره افتاد به بخت..
و خورشیدهایی که به نوبت همه مشتاق غروب از لب دیوار دلم
تا که را بخت شود یار،
که سازد به غروبش،
قلعهی بخت، نگونسار
فهرست مطالب
بیهیچ
اجازه آقا؛
دیر رسیدیم،
فراموشی
پیشتر؛
بشارت دوزخ
برای عزیز از دست رفته
مردار عشق
اشکهای من
برای شاعر خاموش سید ابوالفضل واقفی
منظومه طالع شوم
بیشتر
در بخشی از کتاب ...و شاید هذیانهای یک روح بیمار میخوانیم:
همه عقربهها سر در گم،
پاها به رکاب
آفتاب از لب دیوار گریخت،
پیش از لحظه که آغوش زمین باز شود
آفتاب لب بام،
هرچه بگذشت زمان،
سایۀ حسرت و غربت،
قد کشیدند تا ساعت عصر،
از همان لحظۀ آغاز که آفتاب از روزنه ای
بر سینۀ بشکستۀ دیوار افتاد،
سایه هایی پر رنگ،
در هم افتاده به جنگ،
هر طلوع خورشید،
به سودای غروبی بود،
که چون یک گره افتاد به بخت..
و خورشیدهایی که به نوبت همه مشتاق غروب از لب دیوار دلم
تا که را بخت شود یار،
که سازد به غروبش،
قلعهی بخت، نگونسار
فهرست مطالب
بیهیچ
اجازه آقا؛
دیر رسیدیم،
فراموشی
پیشتر؛
بشارت دوزخ
برای عزیز از دست رفته
مردار عشق
اشکهای من
برای شاعر خاموش سید ابوالفضل واقفی
منظومه طالع شوم
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ...و شاید هذیانهای یک روح بیمار